لیلیا عبدالمالکیلیلیا عبدالمالکی، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

پرنده کوچک خوشبختی

من دیگه می تونم بشینم

دخترم الان 1 هفتس به لطف خدا می تونی بشینی. وای که چقدر دوست داشتم این روزها رو ببینم . اوایل زیاد تعادل نداشتی اما الان راحت این کار رو انجام میدی و حسابی از نشستن لذت میبری . وقتی سبد اسباب بازی هاتو بهت میدم همشونو می ریزی بیرون و دوباره برشون میگردونی سر جاشون . حالا با بابا منتظر چهار دست و پا شدنتیم.     چه زیبا جلوی چشمامون قد می کشی و بزرگ میشی و هر روز یه توانایی به دست می اری .   خوشحالیم و خدا رو شکر میکنیم...............               ...
8 دی 1391

مارک عروسکامو می خورم اخه خیلی خوشمزه ان

    دختریه مامان نمی دونم چرا هر چی بهت می دم دنبال مارکش می گردی و تا اونو پیدا می کنی ، میذاریش تو دهنتو حسابی خیسش میکنی . امروز هم که تو تختت بودی نمی دونم چه جوری مارک تشکتو پیدا کردی و داشتی می خوردیش ....     ...
4 دی 1391

دل نوشته های مامان

دخترم الان که برات مینویسم درست 5 ماه و 20 روز و 7 ساعت و 50 دقیقه و 32 ثانیه از عمرت می گذره و من خوشحال تر از روز قبل و پر ذوق از گذر زمان برای بزرگ تر شدن تو. ازطرفی دلم میخواد کوچولو بمونی و اصلا بزرگ نشی چون شیرین ترین لحظه های عمرم رو در کودکی تو میبینم و از لحاظ دیگه هم دلم میخواد زودتر دستای کوچولوتو بگیرمو با هم تاتی تاتی کنیم و تو منو مامان صدا کنی و من از شادی شنیدن این کلمه از زبون تو  پرواز کنم اما زمان در حاله گذره و تو به زودی و خواست خدا منو به این ارزوم می رسونی ، به امید اون روزها.                       &n...
17 آذر 1391

اولین پستی که مامان و بابا برات نوشتن

                                                  الان بابایی تو رو برد تو اتاق خوابت و خوابوندت اخه خیلی خسته بودی و دوست داشتی استراحت کنی ما هم از فرصت استفاده کردیم و برات بلاگتو درست کردیم . عاشف خندهات که درمان خستگی های باباست.       ...
11 آذر 1391

شکرانه

امروز به یادم افتاد که افسوس خواهری ندارم خواهری ندارم که شنونده درد دلهایم باشد خواهری ندارم که خاله تو شود خواهری ندارم که جای خالی مادر را برایم پر کند خواهری ندارم که اگر من نبودم برایت مادری کند البته می گویند دوردونه بودن بابا شیرین تره ، خواهر به چه کارت می آید اما باز هم افسوس خواهر نداشته را می خورم اما در حین این افسوس به یاد دوردونه خودم می افتم پرنده کوچک خوشبختیم                      لیلیا تو جای هزاران مادر و هزاران خواهر را در دلم داری شیرینم تو را خدا به جای خواهری مهربان به من هدیه داده شکرت خدای من برای ...
9 آذر 1391